كلبه عشق علي و زهرا

ساخت وبلاگ
دیروز در باز بود سامم رفت تو حیاط این خونه سه تا پله داره یه ایوون مانند بعدم حیاط ، رو ایوون بود منم تو اتاقیهو صدای جیغ و‌ گریش اومدم از جا پردیم گفتم وای خدا سام افتاد بدو بدو رفتمدیدم‌ سام از رو پله ها افتاده با صورت خورده زمین . مُردم سریع رفتم بلندش کردم دماغش کبود شده بودخیلی ترسیدم شکسته باشه لبش پوستش کنده شده بود و دست و پاشم پر تیغ کاکتوس شده بودکلی خودم فحش دادم و لعنت فرستادمخیلی بد بود خیلییییخدایا خودت مواظب سام باشخداروشکر طوریش نشد و اتفاق بدی نیفتاد [ جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ] [ 17:8 ] [ كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 29 شهريور 1401 ساعت: 19:56

امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 108 تاريخ : سه شنبه 29 شهريور 1401 ساعت: 19:56

به امید روزی که بیام بگم همه چی درست شده

غصه هام تموم شده

زخمام خوب شده

و شاد و آرومیم

خدایا میشه؟؟؟؟!!!

فکرشم حالم خوب میکنه

خدا جونم خودت کمک کن که بشه كلبه عشق علي و زهرا...

ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 29 شهريور 1401 ساعت: 19:56

دیروز در باز بود سامم رفت تو حیاط این خونه سه تا پله داره یه ایوون مانند بعدم حیاط ، رو ایوون بود منم تو اتاقیهو صدای جیغ و‌ گریش اومدم از جا پردیم گفتم وای خدا سام افتاد بدو بدو رفتمدیدم‌ سام از رو پله ها افتاده با صورت خورده زمین . مُردم سریع رفتم بلندش کردم دماغش کبود شده بودخیلی ترسیدم شکسته باشه لبش پوستش کنده شده بود و دست و پاشم پر تیغ کاکتوس شده بودکلی خودم فحش دادم و لعنت فرستادمخیلی بد بود خیلییییخدایا خودت مواظب سام باشخداروشکر طوریش نشد و اتفاق بدی نیفتاد [ جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ] [ 17:8 ] [ كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 27 شهريور 1401 ساعت: 19:13

امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 27 شهريور 1401 ساعت: 19:13

به امید روزی که بیام بگم همه چی درست شده

غصه هام تموم شده

زخمام خوب شده

و شاد و آرومیم

خدایا میشه؟؟؟؟!!!

فکرشم حالم خوب میکنه

خدا جونم خودت کمک کن که بشه كلبه عشق علي و زهرا...

ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 27 شهريور 1401 ساعت: 19:13

دیروز در باز بود سامم رفت تو حیاط این خونه سه تا پله داره یه ایوون مانند بعدم حیاط ، رو ایوون بود منم تو اتاقیهو صدای جیغ و‌ گریش اومدم از جا پردیم گفتم وای خدا سام افتاد بدو بدو رفتمدیدم‌ سام از رو پله ها افتاده با صورت خورده زمین . مُردم سریع رفتم بلندش کردم دماغش کبود شده بودخیلی ترسیدم شکسته باشه لبش پوستش کنده شده بود و دست و پاشم پر تیغ کاکتوس شده بودکلی خودم فحش دادم و لعنت فرستادمخیلی بد بود خیلییییخدایا خودت مواظب سام باشخداروشکر طوریش نشد و اتفاق بدی نیفتاد [ جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ] [ 17:8 ] [ كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 119 تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1401 ساعت: 17:10

امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 115 تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1401 ساعت: 17:10

به امید روزی که بیام بگم همه چی درست شده

غصه هام تموم شده

زخمام خوب شده

و شاد و آرومیم

خدایا میشه؟؟؟؟!!!

فکرشم حالم خوب میکنه

خدا جونم خودت کمک کن که بشه كلبه عشق علي و زهرا...

ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 115 تاريخ : سه شنبه 22 شهريور 1401 ساعت: 17:10

دیروز در باز بود سامم رفت تو حیاط این خونه سه تا پله داره یه ایوون مانند بعدم حیاط ، رو ایوون بود منم تو اتاقیهو صدای جیغ و‌ گریش اومدم از جا پردیم گفتم وای خدا سام افتاد بدو بدو رفتمدیدم‌ سام از رو پله ها افتاده با صورت خورده زمین . مُردم سریع رفتم بلندش کردم دماغش کبود شده بودخیلی ترسیدم شکسته باشه لبش پوستش کنده شده بود و دست و پاشم پر تیغ کاکتوس شده بودکلی خودم فحش دادم و لعنت فرستادمخیلی بد بود خیلییییخدایا خودت مواظب سام باشخداروشکر طوریش نشد و اتفاق بدی نیفتاد [ جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ] [ 17:8 ] [ كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 105 تاريخ : شنبه 19 شهريور 1401 ساعت: 21:09

امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 108 تاريخ : شنبه 19 شهريور 1401 ساعت: 21:09

به امید روزی که بیام بگم همه چی درست شده

غصه هام تموم شده

زخمام خوب شده

و شاد و آرومیم

خدایا میشه؟؟؟؟!!!

فکرشم حالم خوب میکنه

خدا جونم خودت کمک کن که بشه كلبه عشق علي و زهرا...

ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 132 تاريخ : شنبه 19 شهريور 1401 ساعت: 21:09

دیروز در باز بود سامم رفت تو حیاط این خونه سه تا پله داره یه ایوون مانند بعدم حیاط ، رو ایوون بود منم تو اتاقیهو صدای جیغ و‌ گریش اومدم از جا پردیم گفتم وای خدا سام افتاد بدو بدو رفتمدیدم‌ سام از رو پله ها افتاده با صورت خورده زمین . مُردم سریع رفتم بلندش کردم دماغش کبود شده بودخیلی ترسیدم شکسته باشه لبش پوستش کنده شده بود و دست و پاشم پر تیغ کاکتوس شده بودکلی خودم فحش دادم و لعنت فرستادمخیلی بد بود خیلییییخدایا خودت مواظب سام باشخداروشکر طوریش نشد و اتفاق بدی نیفتاد [ جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ] [ 17:8 ] [ كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 98 تاريخ : شنبه 12 شهريور 1401 ساعت: 15:46

امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 97 تاريخ : شنبه 12 شهريور 1401 ساعت: 15:46

به امید روزی که بیام بگم همه چی درست شده

غصه هام تموم شده

زخمام خوب شده

و شاد و آرومیم

خدایا میشه؟؟؟؟!!!

فکرشم حالم خوب میکنه

خدا جونم خودت کمک کن که بشه كلبه عشق علي و زهرا...

ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 115 تاريخ : شنبه 12 شهريور 1401 ساعت: 15:46

دیروز در باز بود سامم رفت تو حیاط این خونه سه تا پله داره یه ایوون مانند بعدم حیاط ، رو ایوون بود منم تو اتاقیهو صدای جیغ و‌ گریش اومدم از جا پردیم گفتم وای خدا سام افتاد بدو بدو رفتمدیدم‌ سام از رو پله ها افتاده با صورت خورده زمین . مُردم سریع رفتم بلندش کردم دماغش کبود شده بودخیلی ترسیدم شکسته باشه لبش پوستش کنده شده بود و دست و پاشم پر تیغ کاکتوس شده بودکلی خودم فحش دادم و لعنت فرستادمخیلی بد بود خیلییییخدایا خودت مواظب سام باشخداروشکر طوریش نشد و اتفاق بدی نیفتاد [ جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ] [ 17:8 ] [ كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 8 شهريور 1401 ساعت: 12:28

امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 101 تاريخ : سه شنبه 8 شهريور 1401 ساعت: 12:28

به امید روزی که بیام بگم همه چی درست شده

غصه هام تموم شده

زخمام خوب شده

و شاد و آرومیم

خدایا میشه؟؟؟؟!!!

فکرشم حالم خوب میکنه

خدا جونم خودت کمک کن که بشه كلبه عشق علي و زهرا...

ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 8 شهريور 1401 ساعت: 12:28

دیروز در باز بود سامم رفت تو حیاط این خونه سه تا پله داره یه ایوون مانند بعدم حیاط ، رو ایوون بود منم تو اتاقیهو صدای جیغ و‌ گریش اومدم از جا پردیم گفتم وای خدا سام افتاد بدو بدو رفتمدیدم‌ سام از رو پله ها افتاده با صورت خورده زمین . مُردم سریع رفتم بلندش کردم دماغش کبود شده بودخیلی ترسیدم شکسته باشه لبش پوستش کنده شده بود و دست و پاشم پر تیغ کاکتوس شده بودکلی خودم فحش دادم و لعنت فرستادمخیلی بد بود خیلییییخدایا خودت مواظب سام باشخداروشکر طوریش نشد و اتفاق بدی نیفتاد [ جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ] [ 17:8 ] [ كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 108 تاريخ : شنبه 5 شهريور 1401 ساعت: 18:32

امروز عاشورای ۱۴۰۱از خواب بیدار شدیمصبحونه خوردیم و بعدم سام مشغول بازی شد و علی دراز کشیده بودگفتم تا سام حواسش نیست رعنا رو از قفسش در بیارم گناه داره بالهاش خشک میشه همش تو قفس باشه (آخه سام یوقتا حسودی میکنه و میخواد اذیتش کنه)در قفسش باز کردم طوطی قشنگم آروم آروم داشت میومد بیرون منم رفتم با سام مشغول شدماصلا حواسم به پنکه سقفی نبود که روشنهیهو رعنا جیغی زد و پرید مستقیم خورد به پنکه پرت شدجیغ زدم علی سریع رفت نگاش کرداما امان امان امان که رعنا دیگه کارش تموم شده بودشکمش به پره های اهنی پنکه خورده بود پاره شده بود رودش هاش برید بودانقد گریه و حالم بد شد انقد حودم لعنت کردم که چرا حواسم نبودرعنای مهربونم در حال جون دادن بود درد داشت و میلرزیدبردیمش دامپزشکی ولی دکتر گفت زنده نمیمونه با این حال علی گفت جراحیش کنه و رعنای من حین تمیز کردن زخماش دیگه بیدار نشدببخشید مامان بخدا قسم که نمیخواستم اینجوری شه فقط منو ببخشدیگه دلم نمیخواد با هیچ حیوونی انس بگیرم و داشته باشمبین این همه درد خودم ، درد تو هم اضافه شدو چه دردی بد تر و کشنده تر از عذاب وجدانهتو خیلی مهربون و شیرین بودی و خیلی تلخ رفتینگاهت که یادم میفته آتیش میگیره دلمای خدا منو ببخشمنو ببخش خیلی دوست دارمخداحافظ رعنای قشنگم كلبه عشق علي و زهرا...
ما را در سایت كلبه عشق علي و زهرا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cottagelovea بازدید : 106 تاريخ : شنبه 5 شهريور 1401 ساعت: 18:32